مدح و ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
در میان شعر تو بانـو! اگر حاضر شدم خواندم اول کوثر و با نام تو طاهر شدم رشتهای بر گردن ابیات من افکنده دوست نـاگـهـان دیـدم مـیـان خـانـۀ پـیـغـمـبـرم چون خدیجه غرق نوری از جهانی دیگرم از شکوهش آسمان ساییده اینجا سر به خاک ای محمد! دشمنت را دوست ابتر میکند خانهات را بـوی ریحانه معـطـر میکند دختران آیات رحمت، مادران مهر آفرین یک زره خرج جهازت، حُسنهایت بیشمار با تو حیدر روز خیبر حرز میخواهد چکار؟ قـوت بـازوی مـولایی به مـولا، فاطمه! در هـوای عاشقی با هم کـبوتر میشوید هر دو کوثر میشوید و هر دو حیدر میشوید بیتهـایـم بر درِ بـیـت تو زانـو میزنند در کـسا، بی پـرده با الله صحبت میکنی هل اتی را سفـرۀ نور و کرامت میکنی مادری الحق چه میآید به نامت، فاطمه! امتحان پس دادهای در آسمانها پیش از این سالها بر عرش میتابید نورت چون نگین جـلـوۀ نـور تو را تنها خدایت دید و بس عالمی در حیرت از این آسیا چرخاندنت با تبـسم خـستگی را از عـلی پوشانـدنت حجـب میـراثت، حیا سایه نشین چادرت سـفـرۀ نـان خـالـی اما سـفـرۀ انـعـام پُـر خانهات میخانه، ساقی با سخاوت، جام پُر ای زبانت ذوالفـقـارِ حـیـدر بیذوالفقار! |